محمدتقی امانی خـدایــا
میخواهم با تو تنها باشم،
میخواهم از همه چیز چشم بپوشم،
میخواهم جز تو محبوبی و معبودی نداشته باشم،
خوش دارم که در زیر این آسمان سیاه کسی جز تو از من نداند،
کسی جز تو نیاز مرا نشنود.......
کسی جز تو مرگ مرا نبیند.........
من ماندم و یک مشت باروت و گلوله در لابه لای شعرهای دفتر تو قدری تامل ، بیت آخر را سرودی آن شب که در خون غلط می زد پیکر تو در پیچ و تاب وزن ها یت را به هم ریخت آن شب ردیف یک غزل را تنگ کردی در دشت مجنون و هزاران بوته یاس عطری خزیده لا به لای تو آن شب ولی سنگر تو را از حفظ می خواند زیرا که آتش می زند بال و پر تو ما مانده ایم شعرهای خالی از او او رفته و در شاه بیتش جا گرفته در شعر من جای هزاران بیت خالی است جایش هزاران نقطه چین... اما ... گرفته
باید عبور کنیم 700 الی 800 متر را باید طی کنیم البته صرفا یک رودخانه ( اروند ) تنها نیست سواحلی دارد جدای از آب مانعی است آنسوی ساحل دشمن ایجاد کرده ؛ موانع مصنوعی شامل مین های مختلف بشکه های انفجاری فوگاز، مین های والمر جهنده یعنی اگر موانعی به آن بخورد جهش پیدا می کند و می رود بالا در سطح سینه و صورت فرد منفجر می شود.
چشمانت را ببند ، صدای لالایــی می آید... اروند دارد برای غواصان شهیدش لالایــی میخواند... تا بشنوی دلت تنگ میشود.تنگ بـی بـی که مهریه اش آب بود.بچه های یا زهرا بودند که به آب زدند...
دلم را چه کنم،باز بیقرار شده؟؟ صدای لالایی می آید: لای لای ای جبهه لرین یورقونی ای خسته جوانلار لای لای اروند کناریندا قیزیل قانه باتانلار
بیاد شهدای قواص گردان حبیب ابن مظاهر لشکر 31 عاشورا
در حقیقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى] اینکه بهشت براى آنان باشد، خریده است؛ همان کسانى که در راه خدا مىجنگند و مىکُشند و کشته مىشوند. [این] به عنوان وعده حقى در تورات و انجیل و قرآن بر عهده اوست. و چه کسى از خدا به عهد خویش وفادارتر است؟ پس به این معاملهاى که با او کردهاید شادمان باشید، و این همان کامیابى بزرگ است.
? نامی از آنان نیست ? تلاش می کنند فداکاری می کنند شهید می شوند دفن می شوند! مانند مادرشان، مظلوم شب ها که ما خوابیم بیدارند حواسشان به همه چیز هست و به هیچ چیز نیست مهر سربازی خورده اند، چه بهتر که گمنام گمنامی برای شهوت پرستها دردآور است، اگرنه همه اجرها در گمنامی است
خدایا خجالت می کشم که در روز قیامت سرور شهیدان بدنش پاره پاره باشد و من سالم باشم . بار پروردگارا از تو می خواهم هر زمان که صلاح دانستی شهید شوم ضمن اینکه به تمام مقربانت قسمت می دهم که مرگ در رختخواب را نصیبم نکنی ، اگر شهادت نصیبم شد بدنم تکه تکه شود که در صحرای محشر شرمنده نباشم . شهید حمید عارف ولادت : 13 رجب شهادت : 21 رمضان محل شهادت : ایستگاه حسینیه عملیات رمضان پی نوشت : این شهید بزرگوار همانطور که از خدا خواسته بود با بدن تکه تکه شده به سوی معبود شتافت .