سفارش تبلیغ
صبا ویژن


سردار شهید حاج حسین خرازی

خواستند ملائکه الله مرا به عالم بالا ببرند ولی همین قدر لیاقت داشتم...!

جمله شهید حاج حسین خرازی ، علمدار جبهه ها پس از علمدار شدنش


کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


معرکه جهاد!




وای بر آنکه .. در صحرای محشـــــــــــــر ... سر از خــــــــــــاک بردارد...


ولی نشانی از معرکه ِ جهـــــــــــــــاد در بـــــــــدن نداشته باشد....


                                                                                                                           شهید آوینی....






کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


\نیایش شهید چمران\
خدایا ما را ببخش؛

گناهانی که مارا احاطه کرده و خود از آن آگاهی نداریم گناهانی که میکنیم

و با هزار قدرت عقل توجیه میکنیم و خود از بدی آن آگاهی نداریم ...

"نیایش شهید چمران"




کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


تصویری از حضور مقام عظمای ولایت در منزل شهید برونسی

ای جوانها، ای انسان ها! به این قرآن توجه کنید که با ما چقدر دارد روشن حرف می زند و به روشنی به ما بیان می کند، بیایید تجارت در راه خدا کنید و از این تجارت چهار روز دنیا دست بکشید. چه معامله
 
ای بالاتر از اینکه خدا خریدارش باشد. خدا، جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده است.
قسمتی از وصیت نامه شهید برونسی



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


سرباز اسلام حاج ابراهیم همت ...!!!




کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


جانم به فدایت ...

چه غریبانه قدم میزدی ؛ میان رفیق هایی که رفتند... و حالا تو مانده ای

و نارفیق هایی که هریک سهمی در غربتت ، در سپید کردن موهایت

دارند... جانم به فدایت ...


کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


اروند با کسی شوخی نداشت!


بغض کرده بود.از بس گفته بودند:بچه است، زخمی بشود آه و ناله میکند

و عملیات را لو میدهد شاید هم حق داشتند.نه اروند با کسی شوخی داشت،

نه عراقی ها.اگر عملیات لو میرفت....

غواص ها( که فقط یک چاقو داشتند ) قتل عام میشدند

فرمانده که بغضش را دید و اشتیاقش را، موافقت کرد

بغض کرده بود . توی گل و لای کنار اروند ، در ساحل فاو دراز کشیده بود.

جفت پاهایش زودتر از خودش رفته بودند.

یا کوسه برده بود یا خمپاره....

دهانش را هم پر گل کرده بود تا عملیات را لو ندهد...


کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


20 ساله بابام دست رو سرم نکشیده..


میگفت وقتی پیکر یکی از شهداء رو آوردن.. . دخترش تابوت رو باز کرد

و هی دنبال یه چیزی میگشت ...

یه دفعه انگشت دست بابا رو پیدا کرد و هی انگشت رو میکشید

رو سرش و میگفت : 20 ساله بابام دست رو سرم نکشیده.......



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


دلم هوای عباس کرده!

رفت مثل قمر بنی هاشم ...
اومد پیشم گفت: خیلی دلم گرفته. روضه میخونی؟؟؟شاید دیگه فرصت نباشه!!
گفتم! برو شب عملیاته! خیلی کار دارم!!
اصرار که فقط چند دقیقه!! خواهش میکنم.
گفتم:چه روضه ای؟
گفت:دلم هوای عباس کرده!
منم شروع کردم!
ای اهل حرم میر علمدار نیامد.علمدار نیامد!
سقای حرم سید و سالار نیامد.علمدار نیامد!
کلی وقت با همین2بیت گریه کرد.رهایش کردم ب حال خودش!
عملیات با رمز یا ابالفضل العباس شروع شد.
بیسیم زدم وضعیتشو بپرسم
گفتند:چند لحظه قبل شهید شد با دست بریده و نارنجک به دست !


کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


جاوید الاثر...


سردار !!

نمیدانم چه خطابت کنم ؟؟؟

بگویم شهید ؟

مفقودالاثر ؟

اسیر ؟

نمیدانم...

اما دوست دارم تو را جاوید الاثر بنامم.

چرا که یادت ، خاطره جاویدان قلبم خواهد بود...


کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


<   <<   16   17   18   19   20   >>   >