صهیونیسم علیه مهدویت ؟

 

هنگامی که در 27 رجب سال 40 عام الفیل نبی مکرم اسلام (ص) برترین انسانها شناخته شد و رحمت « اقراء » بر او باریدن گرفت و مبعوث آخرین مرحله از نزول دین ابراهیمی گردید در تمام سرزمین حجاز فقط 17 نفر را یارای خواندن و نوشتن بود ، اما در همان دوران عالمان دین تحریف شده ی یهود و بازماندگان قوم برتری چوی بنی اسرائیل صدها سال بود که صاحب مدرس و کانون های تعلیم مبلغان دین سازی و دین فروشی بودند و تجربه ی استحاله ی آیین موسی کلیم (ع) و ناکام گذاشتن و مصلوب کردن پیام رسان اولوالعزمی همچون عیسی (ع) را در پرونده ابلیسی خویش داشتند .

نوادگان سامری بت تراش که در جعل تاریخی روح دین موسی (ع) را مسخ و تفکری منفعت طلبانه و نژادپرستانه را با نام شریعت تورات صدها سال ترویج ، تبلیغ و تحمیل کرده بودند به خوبی از اسرار و آموزه های صادقانه و واقعی دین یهود آگاه بودند و همانگونه که در کمین ظهور عیسی (ع) توطئه ی تکفیر و قتل او را سالیان سال و سینه به سینه به وارثان حق ستیز خویش آموخته بودند به خوبی از وعده ی تورات و انجیل بر ظهور احمد امین (ص) آگاه بودند ...

پایه ریزان اندیشه ی صهیونیستی حکومت و سروری قوم بنی اسرائیل بر نوع بشر که خوی فرعونی خویش را در زیر خرقه ی یهوه پرستی پنهان ساخته بودند نیک می دانستند که محمد (ص) می آید تا بساط حکومت صاحبان زر و زور و تزویر را برچیند و جامعه ای بنیان نهد که در آن « ان اکرمکم عندالله اتقاکم » ، یعنی حکومت الله به دست اولیاء الله بر عبادالله . و این درست همان چیزی بود که ثمره ی صدها سال توطئه ، فریب و به بردگی کشاندن انسان ها توسط آنان را بر باد می داد و بدیهی است که چنین چیزی غیر قابل قبول می نمود پس تمام توان ، فکر و امکانات فرعونیان یهودی نما بسیج شد تا آنچه را بر سر عیسی (ع) و مسیحیت راستین آورده بودند بر سر دین آخرین نیز بیاورند .

رسول خاتم (ص) رسالت آغاز کرد و طی 23 سال تبیین و تبلیغ اسلام چنان به تحکیم پایه های شریعت توحیدی پرداخت که خیانت و ستیز معاندان یهودی نسب که در پشت دیوارهای ام القراء خیمه زده بودند نتوانست راه را بر جهان شمولی آن سد نماید ، لذا رنگ توطئه تغییر کرد و رسوخ فریبکارانه جای شمشیرهای آخته را گرفت .

اسفا که ساده لوحی و عافیت طلبی رایج در میان جامعه ی تازه مسلمان شده ی آن روز به علاوه کینه ی به اکراه مسامان شدگان ، فضا را برای این رخنه فراهم نمود . این به حیله مسلمان شدگاه آرزویی جز سرنوشت دین نصرانی برای دین نبوی (ص) نداشتند با حضوری آگاهانه و هدفمند در میان امت اسلامی ضمن تلاش برای به انحراف کشاندن فرامین قران و سنت پیامبر ، با جد و جهدی فراوان به اخذ و ثبت احکام ، آراء و آینده گویی های رسول اکرم (ص) و دو گوهر یادگارش ( قران و عترت ) پرداختند تا با غلم کامل و تسلط بر رموز این دین شایسته به مقابله و جنگ با آن برخیزند . لذا گزافه نیست چناچه ادعا کنیم آنها اگر نه بیشتر که حداقل به میزان خود ما مسلمانان به پیچ و خم دینمان و سرنوشت وعده داده شده ی آن واقفند .

وارثان قوم رانده شده از سرزمین نیل که بار غم قرن ها آوارگی و قهر خداوند را بر دوش می کشیدند و تسلای این عقده ی جمعی را در استقرار و فراگیری حکومت قوم به اصطلاح یهود می دانستند آموزهای اسلام و تشیع ناب علوی خصوصا فرهنگ انتظار را تنها مانع این آرمان می دیدند .از همین روی حتی از قبل تولد آخرین حجت بر حق خداوند بر روی زمین ، مهدی موعود (عج) ، دست به کار شدند تا ( به زعم خویش ) به هر طریق ممکن جلوی تحقق این وعده ی خلل ناپذیر الهی را بگیرند .   

گرچه به نظر می رسد ضعف تاریخ نگاری در سده های اول هجری و همچنین پیچیده بودن توطئه های اسرائیلیان مانع دسترسی کافی به اسناد و دلایل دخالت یهودیان در فتنه ها و انحرافات جامعه ی نوپای اسلامی می باشد اما توجه به تجربه ی تاریخ پیش از اسلام و نیز اتفاقات قرون اخیر ثابت کننده ی این ادعا است که نخبگان یهودی طی این چهارده قرن از هیچ کوششی برای ممانعت از شکل گیری تمدن پویای اسلامی فروگذار نکرده اند . بقاء هویت دین اسلام در برنامه ی آن برای آینده بشریت و پایان تاریخ است و بلاشک این برنامه در قالب تولد ، غیبت ، ظهور وحکومت جهانی مصلح آخرالزمان ، حضرت قائم (عج) تدارک دیده شده است که این امر در تضاد با آرمان دیرینه ی صهیونیزم یهودی است پس قابل درک است که نوک تهاجم دانشوران صهیون را متوجه مهدویت و فرهنگ انتظار بدانیم .

این مسئله فقط مربوط به سالهای اخیر نیست بلکه از دیر باز شاهد انکار ، نفی ، مذاهب و فرق موازی ، منجی های دروغین ، وارونه جلوه دادن حق و باطل ، شبیه سازی ، جعل پیشگوئیهای مربوط به آخرالزمان ، نظریه سازی و هزاران توطئه مزورانه بوده ایم .

با جستجویی اندک در فضای مجازی هزاران مقاله ی تحقیقی و تحلیلی برمی خوریم که حاکی است بابیت ، بهائیت ، وهابیت ، صوفی گری ، فراماسونری ، بنیادگرائی افراطی ، صهیونیسم مسیحی ، جنبش تدبیری ، فاشیسم نازی ، نئومحافظه کاری انجیلی و ... همگی سر در آبشخور صهیونیزم دارند و هدف تمام آنها یکی است ! زمینه سازی برای تشکیل حکومت جهانی به پایتختی اورشلیم یا همان تپه ضیون (صهیون).

یک روز سخن از هرمجدون (آرماگدون) گفته اند و روزی از شهر پاک آرمانی . گاهی مسیحیان را به وعده ظهور دوم عیسی فریفته اند و مسلمانان را به لزوم دامنگیری فساد !

یک روز سرنگونی بیرق های سیاه جعلی را دلیل بر کذب مهدی (عج) خواندند و روزی جهانشمولی ناگزیر لیبرال دموکراسی را نشانه ی پایان تاریخ و اگر بخواهیم از این دست بشماریم فرصتی می خواهد به درازای عمر آدمی ! اگر خوب بنگریم می بینیم چند دهه ای است که حملات چند وجهی صهیونیزم جهانی علیه خواستگاه و تفکر مهدویت شدت و سرعت فوق العاده ای به خود گرفته است به گونه ای که کمتر در طول تاریخ مشابه آن را دیده یا شنیده ایم . آیا می توان نتیجه گرفت که آرزومندان سیطره بر دهکده ی کوچک به شواهدی دست یافته اند که حکایت از فرا رسیدن موعود ( پایان عمر قوم بهانه گیر و ستیزه جوی بنی اسرائیل و در نتیجه بر باد رفتن آرزوی هزارساله شان) دارد ؟

و اگر به درستی اینچنین است (انشاءالله) وظیفه ی ما به عنوان جامعه ای که وعده داده شده سربازان لشکر سید زمینه ساز و رزمندگان در رکاب مهدی آل محمد (ص) از میان باشد چیست ؟

آیا به همان میزان که سپاهیان لشکر باطل به تجهیز و تقویت خویش پرداخته اند ما که خود را سپاهیان قبیله ی نور می دانیم به کسب آمادگی و انتظار فعال پرداخته ایم ؟؟؟



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


ارواح طیبه شهدا صلوات

عشق یک سینه و هفتاد و دو سر می خواهد ... بچه بازی ست مگر عشق؟! جگر می خواهد



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


سید علی لب تر کند جان را فدایش میکنم

من عاشق آن رهبر نورانی خویشم
آن دلبر وارسته عرفانی خویشم
عمری است غمینم ز پریشانی آن یار
هر چند که محزون ز پریشانی خویشم
در دام بلایت شده ام سخت گرفتار
امواج بلای دل طوفانی خویشم
چون نقش نگارین تو بر دیده درافتد
گمگشته این دیده بارانی خویشم
زان لحظه که مجنون شدم از زلف سیاهت
در کوهم و در دشت بیابانی خویشم
از شوق وصال تو چه ویرانه شد این دل
چندی است که شاد از دل ویرانی خویشم
یک لحظه پشیمان نشدم از غم آن دوست
عمری است که مشغول نگهبانی خویشم
دل کنده ام از عالم دنیایی ولیکن
دلبسته ی آن یار خراسانی خویشم



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


حجاب خون‏بهاى شهیدان است

«از خواهران گرامى خواهشمندم که حجاب خود را حفظ کنند، زیرا

 

که‏حجاب خون‏بهاى شهیدان است.»

 

(شهید على روحى نجفى)



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


در پرتوی رهبری: شهدا در کلام رهبر

 از خدا می خواهم مبادا بعد از یک عمر زحمت مرگ ما در بستر بیماری باشد و در میدان شهادت نباشد، شهادت. مرگ در راه ارزشهاست

شهادتها انقلاب ما را پابرجا و تضمین کرده است و به همین دلیل ملت ما را آسیب ناپذیر ساخت.



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


همراه اول واقعی


کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


دست نوشته یه دختر بچه برا رزمندگان...

پی نوشت:
- نمی دونم چی باید گفت..... فقط سکوت و سکوت و .....
- این
دستنوشته یه دختر بچه است که  تو  یکی از بسته های مواد غذایی که برا رزمندگان ارسال شده بود، پیدا شده.

 



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


من و او

گفتم: دوست داری شهید شوی ...

 گفت : آری

گفتم: پس بسم الله

گفت: نه . می خواهم اول دکترایم را بگیرم و بعد شهید شوم.

گفتم :که چی؟

گفت: اونطوری تاثیرش بیشتر است . که بگویند شهید "دکتر" فلانی

گفتم: تاثیرش؟ یعنی برایت بلند تر گریه می کنند؟

گفت: نه .تاثیرش (غلیظ تر). شهید چمران را می بینی ؟ می گویند"
دکتر" ...     تو نمی فهمی من چه می گویم .برو با بزرگترت بیا.

کم نیاوردم  گفتم: تو همان برو دکترایت را بگیر به جامعه خدمت کن... در
نرو از زیر کار ...

بقول نویسنده کتاب " این جبهه نیرو ندارد" فرق است بین "برای خدا کار
کردن " و "کار را برای خدا کردن"

می توانی در بحبوحه ی جنگ چه سخت و چه نرم "، بمانی در شهر درس بخوانی
برای خدا" یا همان در بحبوحه ی جنگ چه سخت وچه نرم،"  بروی جبهه برای خدا".1

 

شهید آوینی تو می گویی گمنامی تنها برای شهرت پرست ها دردآور است

ومن می گویم گمنامی تنها برای شهوت پرست ها دردآور است ... شهوت شهادت

بعضی ها با شهادتشان هم  می خواهند اسم در کنند ...

گمنامهایی که بخاطر وظیفه و هدفشان به جبهه رفتند نه برای شهید شدن...
هدفشان عمل به وظیفه بودُ هدفشان شهادت نبود... آرزویشان بود

گمنام هایی که حتی پلاک خود را رها کردند تا بقول خودشان مانند مادرشان
بی نشان باشند و ما که به هر قیمتی می خواهیم  همه بشناسندمان ... حتی با گمنامیان

که بگویند فلانی گمنام شهید شد ... پارادوکس را حال کردید؟ ریای گمنامی
(!)2

 شهادت هدیه ایست از جانب خدا برای کسانیکه بی ریاو با اخلاصند...



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


حاج احمد گفت: ما با یک قِرانى، آمریکا را به ذلت مى‏کشیم

روز 30 بهمن سال 1360، تمامى بسیجیان اعزامى به دوکوهه، جهت استماع بیانات فرمانده
تیپ 27 محمد رسول‏اللَّه‏(ص)، به نمازخانه پادگان دوکوهه فراخوانده شدند. یکى از
نیروهاى جمعى ادوات واحد تیپ 27 که در آن سخنرانى حضور داشت، مى‏گوید:


"...
حاج احمد چنان سخنرانى جالب و شیوایى انجام داد که بسیجى‏ها به شدت تحت تأثیر جذبه
حرف‏هاى او قرار گرفتند. حاجى در آن سخنرانى پرشور، هیمنه پوشالى تحریم تسلیحاتى
ایران توسط آمریکا را عجیب زیر ضربه گرفت و کوبید. او با لبخند به بچه بسیجى‏ها
خطاب کرد و گفت: برادران! وقتى ما مستشاران نظامى آمریکا را از ایران اخراج کردیم،
آنها فیوز موشک‏هاى فونیکس جنگنده‏هاى "اف - 14 " ما را دزدیدند و با خودشان بردند.
ما به کورى چشم آنها، توانستیم با یک ترفند ساده، این موشک را دوباره عملیاتى
کنیم...

از قرارى که حاجى مى‏گفت؛ بچه‏هاى جهاد خودکفایى نیروى هوایى ارتش،
سکه‏هاى یک قرانى را در محل فیوز این موشک‏ها طورى نصب کرده بودند که عیناً کار
فیوز اصلى را انجام مى‏داد. على اى حال، حاج احمد طى آن سخنرانى، چند بار به این
قضیه اشاره کرد و در جمع‏بندى حرف‏هایش گفت: اگر فرض کنیم ما صد فروند از این
موشک‏ها داشتیم، با ده تومان وجه رایج خودمان، با صد تا سکه یک ریالى توانستیم
دوباره این موشک‏ها را راه بیندازیم. بلى، ما با یک قرانى، آمریکا را به ذلت
مى‏کشیم!... بچه بسیجى‏ها از این سبک حرف زدن قرص، بدیع و پرشور حاج‏احمد خیلى کیف
مى‏کردند. مدام صلوات و تکبیر مى‏فرستادند. بعد هم حاج احمد فرمانده هر یک از
گردان‏ها را به نیروهاى آن گردان معرفى کرد


کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


آن چهار نفر...!

در حالیکه ربع قرن از زمان ربوده شدن 4 دیپلمات ایرانی در لبنان می گذرد ، سمیر
جعجع مسئول نیروهای شبه نظامی لبنان ( فالانژیستها ) رسماً خبر از شهادت دیپلماتهای
ایرانی می دهد؛ ادعایی که علیرغم اینکه بعد از تناقض گویی های مکرر او و سایر
مقامات فالانژ و وجود شواهد بسیاری دال بر زنده بودن دیپلمات ها، نزد افکار عمومی
از اعتبار ساقط است، اما از سوی رسانه ها و محافل بیگانه با استقبال کم نظیری مواجه
شده و این محافل با جدیت تمام در جهت تآیید و تصدیق ادعای جعجع و القاء این نکته به
اذهان جهانیان هستند که4 دیپلمات ایرانی کشته شده اند.


این هشداری است تا ما به خود بیاییم و سؤال کنیم که :

1- در تمام سالهایی که گذشت چه اقداماتی برای روشن شدن سرنوشت
این 4 نفر انجام داده ایم؟

2- چرا عاملان این جنایت تا این حد آزادانه و بدور از هرگونه
نگرانی، از اجرای قانون فرار می کنند و حاضر به افشای حقیقت نیستند و هر از چندگاهی
با ادعاهای کذب و بی اساس، پیگیری پرونده را زیر سؤال می برند؟ چرا در آستانه بیست
و پنجمین سال ربوده شدن دیپلمات ها حتی از زنده یا شهید بودن آن عزیزان بی
خبریم؟!

بعضی از ما فرق نمی کند مردم عادی باشیم یا از مقامات و مسئولان، با آوردن لفظ
شهید پیش از نام این عزیزان خود را از پیگیری ماجرا و کشف حقیقت معاف کرده ایم؛ در
حالی که در مقابل کوتاهی های ما، رژیم صهیونیستی در قبال خلبان مفقود شده خود آن
چنان تبلیغات وسیعی در سطح جهان انجام می دهد که حتی تا صنف کفاشان تلاویو هم خود
را موظف به صدور بیانیه و پیگیری سرنوشت او می دانند.

امروز رژیم غاصب اسرائیل با تعیین جایزه برای کسی که کوچکترین خبری از"ران آراد"
داشته باشد، از این جنایتکار جنگی که با بمباران شهرهای لبنان، جان مردم بی گناه را
می گرفت، تصویر یک مظلوم ربوده شده را ارائه کرده است و مدعی است که این خلبان بیست
سال است تحت شکنجه نیروهای ایران و لبنان قرار دارد؟! ولی زمانی که در مورد دیپلمات
های ایرانی به تحقیق می پردازیم، در می یابیم که با وجود شواهد و دلایل قابل
استناد، تلاش و اقدامی مؤثر برای روشن شدن سرنوشت این عزیزان و تعقیب و مجازات
عاملان این جنایت نشده است! و البته اگر هم تلاشی صورت گرفته بنا به دلایلی از بیان
آن خودداری می شود.

ما دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد، به عنوان قشر تأثیر گذار جامعه خواهان شفاف
سازی در مورد سرنوشت عزیزانمان هستیم.

* ما می دانیم که جمهوری اسلامی تحت فشارهای غرب و مجامع جهانی ناچار است فقط
برای هم پیمانان خود در روابط خارجی مصلحت هایی را رعایت کند اما آنچه مهم است
اعتماد به فهم مردم است.

* از مسئولین می خواهیم اقدامات صورت گرفته در مورد این پرونده و عواملی که باعث
شده پس از گذشت سالها اطلاع دقیقی از سرنوشت این 4 نفر نداشته باشیم را افشا
کنند.

* ما می خواهیم بدانیم پرونده امام موسی صدر به کجا رسید؟ آیا وزارت امور خارجه
در مورد دیپلمات ها، کارمندان سفارت و خبرنگاران شهید شده به دست طالبان در
افغانستان، اقدامی انجام داد؟ آیا در مورد ترور سفیران ایران در پاکستان خونخواهی
شده است؟ در مورد پرونده سازی علیه کاردارهای ایران و حملات تروریستی و بمب گذاری
در دفاتر جمهوری اسلامی در اروپا دولت های غربی بازخواست شده اند؟

*می خواهیم بدانیم آیا ترور "ایلی حبیقه" از فرماندهان فالانژ، ارتباطی با
پرونده دیپلمات های ایران دارد؟

* آیا کسی سراغ "روبیر حاتم"، " استیون فور"،" گابریل بستانی"، "جورج یونس" (
بانام مستعار ابونا )، " جورج صباع" (با نام مستعارابو ایمن )، " نادر سکر" و "
جورج سوری" که همه از فالانژیست ها و در ارتباط با این گروگانگیری هستند، رفته
است؟

افرادی بوده اند که همگی اطلاعاتی در مورد زنده بودن این دیپلمات ها داشته اند؛
افرادی مانند " عیسی ایوبی کارمند روزنامه الدیار" که در هنگام بازداشت دیپلمات ها
با آنها در زندان بوده است، یا " احمد حبیب الله" دبیر کل کمیته حمایت از زندانیان
محبوس در زندان های اسرائیل که چندین بار در کنفرانس های مطبوعاتی به رسانه های
منطقه ای و جهانی گفته بود گروگان های ایرانی زنده اند و در زندان "عتلیت" واقع در
شمال تلاویو به سر می برند و همینطور پسرش که پس از مرگ احمد حبیب الله اعلام کرد
که اطلاعات مهمی در مورد دیپلمات ها دارد.

و یا یکی از زندانیان سابق فلسطینی که مطبوعات خبر دادند مهرماه 1376، پس از
آزادی از زندان "عتلیت" ضمن تماس با دفتر سازمان عفو بین الملل در لبنان اعلام
کرده  " در طی اسارتش یک بار گروگان های ایرانی را به چشم خود دیده است" همچنین
منابع امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین نیز مدارکی در مورد نقل و انتقالات دیپلمات
های ایرانی به زندان های مختلف رژیم صهیونیستی داشته اند.

و اکنون این حق ما نیست که بدانیم آیا ادعای این افراد و سازمان ها بررسی شده
است یا نه؟

* ما می خواهیم بدانیم در حالی که در سال 1376 پس از ادعای "احمد حبیب الله"
اسرائیل قبول کرد که سه نفر ایرانی به همراه رانندشان در زندان عتلیت به سر می
برند، واکنش ایران چه بوده است؟ این افراد چه کسانی هستند؟ آیا دیپلمات های ایرانی
هستند؟ یا ما کسانی را در بند اسرائیل داریم که از هویتشان بی خبریم؟!

* می خواهیم بدانیم با وجود شواهد و مدارک ضد و نقیض در مورد زنده یا شهید بودن
دیپلمات ها، کمیته حقیقت یاب تشکیل شده است؟ واگر تشکیل شده، به چه نتایجی رسیده
است؟

* چرا در جلسات کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با اینکه پرونده 4 دیپلمات
در دستور کار قرار داشت، اما این مسئله همواره با غفلت و بی توجهی مواجه بوده
است؟

ما از تمامی مردم و مسئولان می خواهیم به جای بسنده کردن به نکوداشت های هر ساله
به این مسأله با احساس مسئولیت و جدیت بنگرند و خواستار آنیم که از ظرفیت های رسانه
ای هر چه بیشتر جهت تسریع روند پیگیری پرونده استفاده شود و در نهایت خواسته ما
توجه، تمرکز و پیگیری مستمر و شفاف سازی است.



کلمات کلیدی :
برچسبها:


خادم شهدا: محمدتقی امانی
شلمچه:


<   <<   66   67   68   69   70   >>   >